می گفت من که نمی رم بیرون گناه نکردن واجبه و شرکت تو عزاداری حسین مستحب

گفتم آقای ریشو امثال تو اگه میدون رو خالی کنن پس کی بیاد عزاداری کنه؟مگه اون بنده های خدا نباید 4تا امثال تو رو ببینند؟

خود خدا هم میدونه که حرمتهای زیادی رو شکستم .نمی گم خودم خیلی خوبم اما دوست دارم امروز مشروب و رقض و هرشادی ای رو بگذارم کنار

امروز به حرمت خون ابا عبدلله مثل تفکر و دستور اون عمل کنم

امسال

گفتم می ریم؟اینهمه گناه رو چی کار کنیم؟

دوستم گفت: پس این ریش رو بزن بنداز تو سطل آشغال.امثال ما نریم کی بره؟ عزاداری ابا عبدلله  اونقدر ثواب داره و اونقدر تاکید شده که نباید این میدوون رو خالی کرد

دل رو زدیم به دریا و محکمش کردیم و عهد کردیم کسی رو نبینیم و سر به  زمین راه بریم تا مبادا مشکلی پیش بیاد

دوستم راست گفت ،عزاداری حسین(ع) فرق می کنه .خود خدا نه تنها حفظم کرد که کلی چیزها هم یاد گرفتم

اما دلم برا اونایی میسوزه که یک لحظه سرم رو می آوردم بالا و میدیمشون.چه عذابی خواهند داشت در آخرت

خدا هممون رو ببخشه از تک تک گناهان و اشتباهاتمون

 

باز در خاطره‌ها یاد تو، ای رهروِ عشق

شعله سرکش آزادگی افروخته است

یک جهان بر تو و بر همت و مردانگی‌ات

از سر شوق و طلب، دیده جان دوخته است

نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان

می‌درخشد، چو فروغ سحر از ساحل شب

پرتوش بر همه کس تابد و می‌آموزد

پایداری و وفاداری در راه طلب

چهر رنگین شفق، می‌دهد از خون تو یاد

که ز جان بر سر پیمان ازل ریخته شد

راست، چون منظره تابلوِ آزادی

که فروزنده به تالار شب آویخته شد

رسم آزادی و پیکار حقیقت‌جویی

همه‌جا صفحه تابنده آیین تو بود

آنچه بر ملت اسلام، حیاتی بخشید

جنبش عاطفه و نهضت خونین تو بود

تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد

بر سرِ ایده انسانیِ خود جان دادی

در ره کعبه حق‌جویی و مردی و شرف

آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی

آنکه از مکتب آزادگی‌ات درس آموخت

پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود؟

زور و سرمایه دشمن نفریبد او را

که اسیر ستم مردم دژخیم شود

رهرو کعبه عشقی و در آفاق وجود

با پر شوق، سوی دوست برآری پرواز

یکه‌تاز ملکوتی، که به صحرای ازل

روی از خواسته عشق نتابیدی باز

جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق

که روانت سر تسلیم نیاورد فرود

زان فداکاری مردانه و جانبازی پاک

جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود

باب الحوائج....

 

 

 

 

حسین(ع) با هوش ترین ِ زمانش بود.

اون عباس رو می شناخت.اون با بقیه کلی فرق داشت

نباید مثل بقیه شهید میشد.

اون برای تاریخ باید می موند.

گفت :آب بیار

آره این عباسه

عباس ارزشش این نیست که چند تا کافر رو بکشه اون تواناییش خیلی بالاتر از این هاست اصلا" در شان عباس نیست با یه عده احمق و حرام خور رودررو بشه

اون نباید کافر بکشه اون باید انسانیت رو زنده کنه.

حسین(ع) خیلی باهوشه

 

 

 

 

 

 

 

یه مشکل ما ها داریم 

ما ها بیشتر از نسل قبل دنبال خدا مون می گردیم(به اصطلاح یا واقعا") اما نسل قبل بیشتر از ما خدا رو می پرستیدن و عبادتش می کردند

اونقدر عبادت کردن اون رو به تعویق می ندازیم که دلمون دوباره سیاه و تاریک میشه

حسین راهیه که هم توش روشناییه و هم عبادت خدا

حسین گونه باشیم